سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاس - توانایی های کامپیوتر

 

راسخان در دانش کسانی اند که دست نیکیو زبان راست و دل صاف و عفّت شکم و فرج دارند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?یاس

سه شنبه 85/7/11  ساعت 11:25 عصر

عشق چیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عشق چیست؟

عشق حلال مشکلات وسختی هاست . آنچه که رنگ زندگی را تغییرمی دهد وآنرا با هیچ ثروتی نمی توان به دست آورد، آنچه که مارا به طرف خدا می کشاند وپیوند زیبای زمین وآسمان را شکل می دهد.

دراین دنیا کسی عاشق است که به دنبال به دست آوردن نباشد، بخواهد بفروشد. نه اینکه درقبال فروختن چیزی به دست آورد، رایگان تقدیم کند. عاشق به دنبال به دست آوردن معشوق نیست. به دنبال ذوب شدن در معشوق است، به دنبال این است که مملو از معشوقش شود، ملک معشوقش شود.

عشق شعله است. شعله هرکجا که بیاید، هرچه هست می رود، درمیان شعله ها جزخاکستر چیزی برجای نمی ماند. عشق خاکستر می سازد.

" هرجا که رسد سوزد وبه رنگ خود درآورد."

عشق زاویه ندارد، عشق زمان ومکان ندارد، عشق آنچنان مدیراست که ازوجود آدمی خشم، نفرت، خشونت، کینه را خالی می کند.

دشمن پروری برای عاشق معنا ندارد، کینه دردل عاشق جایی ندارد.

" عشق بنده را به خدا می رساند."

کارعشق آن است که چون نام لیلی شنود گرفتار عشق لیلی شود به مجرد اسم عشق، عاشق شدن کاری تحفه و اعجوبه باشد، کار طالب آن است که درخود جزعشق نطلبد.

" وجود طالب ازعشق است بی عشق چگونه زندگانی؟"

زندگی یعنی عشق، مرگ یعنی بی عشقی

سودای عشق اززیرکی جهان بهتراست، دیوانگی عشق برهمه عقلها افزون آید.

وقتی که کسی عشق آسمانی پیداکرد، حکمت الهی سرازیر قلبش می گردد.

 


در انتظار چه هستی؟

نظر شما( )
?یاس

جمعه 85/7/7  ساعت 10:57 عصر

در انتظار چه هستی؟! (تقدیم به تو که دوستت دارم)

در انتظار چه هستی؟! نگاه، عشق یا بخشش؟
در انتظار نگاه، حسرت دو چشم که با عشق به تو بنگرند و ببخشند به تو وصل را!!!
در انتظار چه هستی؟! روشنی، امید، آرزو؟
در انتظار راهی روشن با قلبی آکنده از امید که در انتهای راه کلبه آرزوهاست!!!
در انتظار چه هستی؟! تولد، زندگی، مرگ؟

در انتظار تولد پاکی، زندگی سرشار از احساس و مرگ پلیدی ها!!!
در انتظار هر چه هستی باش، دستانم برای ساختن هر چه تو بخواهی آماده است!!!
و معجزه احساس به قدم هایم توان راه رفتن بر سنگلاخ های سختی را می دهد ...
اما پیش از آمدن تو، من در انتظار هیچ کس و هیچ چیز نبودم!؟!؟
من از زندگی زخم ها خورده بودم و در انزوا خاطره دوستی را از یاد برده بودم!!!
آموخته بودم از زندگی، از تجربه، که ببخشم احساس اما طلب نکنم از دیگری و اگر محبتی دیدم
منت آن را به جان بخرم!!!
آموخته بودم از زندگی که فراموش کنم لبخند عاشقانه صبح را و ببخشم همه خاطره عشق را به شب
تنفر و جدایی!!!
آموخته بودم، که دل دهم، اما هر لحظه در انتظار آن باشم که درِ خانه احساسم زده شود و قلبم باز پس
فرستاده شود.
آموخته بودم از زندگی که بتازم بر اسب تیز پای زمان و حسرت را به مرگ دقیقه ها بسپارم!!!
چه زشتی ها آموخته بودم !!!!
آموخته بودم که قفسی بسازم از تن، روحم را اسیر کنم و صدای خواهش قلبم را در هر لحظه در
گورستان نا امیدی و تنهایی به خاک بسپارم!!!
آموخته بودم که هر چه دارم در راه دوست دهم، اما از دوست، دوست داشتن را خواهش نکنم!!!
چه زشتی ها آموخته بودم از واژه پاک دوست!!!
من در تاریکی ها مانده بودم و ستاره خاموشی بودم تا...!!!
تا تو آمدی درست آن هنگام که انتظار آمدنت را نداشتم و آرزو آمدنت را از خاطر برده بودم.
صبح آرزوها و خورشید امید در آسمان تنهایی من پدیدار شد و تو با لبخند شیرینت با
صدای مهربان و قلبی از صداقت و راستی به من آموختی که زیبایی در سادگی است!!!
با من حرف از دل و احساس زدی، حرف از زخم ها و خستگی ها!! و دست دوستی را در عین صداقت
به طرف من دراز کردی و تن خسته من را از دستان تنهایی گرفتی و به دنیای مهربانیت بردی........
عزیزکم، چه بگویم از این همه روشنی که تو به من بخشیدی!!!
بخشیدی به من قلب و احساس دوستی را بی منت، بی خواهش!!!
به من آموختی که در دوستی از دو من، می توان یک ما ساخت!!!
و حالا باور دارم که نسیم، دستانم را خالی و قلبم را تنها نخواهد گذاشت!!!
این نوشته با همه احساس، تقدیم تو باد!!!


توانایی های کامپیوتر

نظر شما( )
?یاس

چهارشنبه 85/7/5  ساعت 8:11 عصر

تقدیم مولای عاشقان حضرت مهدی عج الله

گفته بودم چو بیایی غم دل با توبگویم                  چه بگویم که غم ازدل برود چون توبیایی

تقدیم به معشوق همه عاشقان واقعی


چه غریبانه گریه را می خواهم
                                        ای غریب خاطره ها
وچه تنهاست تکرارفراقی که بین ماست
یادت آنسوترازباورهاست
نامت درروشنای عشقها پنهان است
                        ای باران بارید ازچشمان خسته ام
منتظرت درکوچه های بی فردایی نشسته ام
ویاسها رابا گریه هایم آبیاری می کنم
چه غریبانه گریه را می خواهم
                                                 ای غریب خاطره ها
وتوچه بی صدا مارا می خوانی
                                                 ای نزدیکترین دوری دنیا
ای مسافرآدینه ای پاک
توای سکوت ممتدَ سالهای خاکستری احساس
چه غریبانه گریه رامی خواهم
ای بانشان ترین بی نشانه دنیا
می دان می ایی
                                       سواربرروشنایی عشق
درامتداد جاده بهت وناباوری

 


توانایی های کامپیوتر

نظر شما( )
<   <<   6   7      

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

218517

بازدید امروز

55

بازدید دیروز

1

حضور و غیاب
یــــاهـو


 RSS 


 درباره خودم

یاس - توانایی های کامپیوتر
یاس
گفتم غم تودارم گفتا غمت سرآید گفتم که ماه من شو گفتا اگربرآید گفتم زمهرورزان رسم وفا بیاموز گفتا زخوبرویان این کارکمترآید

 لوگوی وبلاگ

یاس - توانایی های کامپیوتر

 پیوندهای روزانه


 اوقات شرعی

 لینک دوستان

امید
آذرآموزش
روح - جسم - عرفان(آذرآموزش واندیشه)

لوگوی دوستان











 آرشیو

ترفندهای رجیستری
آموزشSQL
نکاتی درمورد کامپیوتر
حرف دل
ویروس یابی
Gpedit.msc
paradox of our time
نورالهی
آموزش ترفندهای فتوشاپ

جستجو

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

آوای آشنا

اشتراک